loading...

دلنوشته های پژواک

این نیز بگذرد

بازدید : 360
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 0:38

دیشب تو خواب صحنه‌ی سوم نمایشناممو نوشتم

انقد خفن شده بود که از ذوق نزدیک بود بیدار شم

ولی به جاش مامانم صدام زد و وقتی بیدار شدم یک خط هم از چیزی که نوشته بودم یادم نمیومد. الان هم هر چی فکر میکنم هیچ ایده‌‌‌ای ندارم که اصلا راجب چی بود صحنه‌ی سوم‌.

پ.ن: شاید خیلی عجیب باشه برای شما ولی برای من داستان نوشتن تو خواب عادیه.خیلی از ایده‌های داستانامو تو خوابم میبینم. حتی شده تو خواب شعر گفتم ولی وقتی بیدار شدم فقط دو بیت یادم بوده. راه اینکه یادم بمونه اینه که خودم بیدار شم نه با آلارم یا صدای کسی ولی خب نمیتونم یه تابلو بزنم بالا سرم روش بنویسم اینجانب در خواب مینویسد . لطفاً مزاحم نشوید ...

متن آهنگ پرسپولیس از رادمهر
بازدید : 274
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 0:38

من اصلا نمی‌خوام به این فکر کنم که شجریان مرده، مرگ مقابل بزرگانی چون اون چیزی نیست، مگر حافظ و سعدی مرده‌ان؟ نه، شجریان هرگز نمی‌میرد، پیامبران زیبایی و ادب و هنر، پیامبران راستینی هستند که هرگز نخواهد مرد. نه به سوگ میشینم، و نه تسلیت میگویم.

متن آهنگ پرسپولیس از رادمهر
بازدید : 370
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 16:38

مامان بابا و مهرآذین صبح رفتن شمال خونه عمه ...

منم موندم خونه مثل یه آخر هفته عادی بشینم رو تخت با خودم وقت بگذرونم

اتاقمم از مرحله‌ی بازار شام و شتر با بارش گم میشه وارد مرحله‌ی جدیدی شده.واقعا همت میخواد جمع کردن این همه کتاب و دفتر و خرت و پرت از وسط اتاق .

فعلا که گوشی دستمه بعدش هم می‌خوام فیلم ببینم تا ببینیم خدا قسمت کنه درس بخونم یا اتاقمو جمع کنم.

هممممممم...

راستی مهرسا هم تو اتاق عمله براش دعا کنید.

هشت مرحله برای اینکه همه چیز اکنون در تجارت شما اتفاق بیفتد
بازدید : 285
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 8:38

من همون اول که فیلم رو دیدم به شدت یاد خودم افتادم تو دوران ابتدایی. حالا چرا ؟ چون من همیشه اونی بودم که بچه‌های ضعیف یا عجیب غریب کلاس رو بهش میسپردن. من بدون اینکه کسی بهم یاد داده باشه همیشه مهربون بودم و خب معلما هم اینو فهمیده بودن و به خاطر همین مسئولیت این بچه‌ها رو دوش من بود

عيبهايی كه بواسطه آنها می شود عقد را به هم زد
بازدید : 295
پنجشنبه 16 مهر 1399 زمان : 13:37

به عنوان یه دختر خیلی عجیبه که هیچوقت ناخونامو بلند نمیکنم و هیچوقت یاد نگرفتم چجوری لاک بزنم ؟

دیروز نشستم همین ناخونای کوتاهمو یه کم لاک بزنم ( مامانم و خواهرم فکر کنم پنجاه تا لاک داشته باشن رو هم . بس که خوشگلن منم هوس کردم ) بعد نشستم رو زمین که یه وقت تخت کثیف نشه مثلا. یه دستمال هم گذاشتم زیر دستم. آقا ما هرجایی رو لاک زدیم غیر ناخونمون. آخرش انقد نابود شد دستم که رفتم همه رو پاک کردم از این لاک اکلیلیای ساده که رو‌ پوست نمیمونه ( یعنی رو‌ ناخون خشک میشه ولی رو پوست اگه خشک هم بشه خیلی راحت کنده میشه ) زدم.

شاید هیچوقت ناخونای خودمو لاک نمی‌زنم ولی برای بقیه زدم چندباری ( که دیگه نذاشتن بزنم 😂 ). چی میخواستم بگم ؟

آهان

بوی لاک خیلی خوبه

از اون بوهاست که عجیبه ولی دوسشون دارم

مثل بوی بنزین :))

من هم یه چیزی ساختم😅 برای بیشعور ها😑
بازدید : 278
پنجشنبه 16 مهر 1399 زمان : 13:37

هوا هوای آهنگ مهراد جمه

داره بارون میزنه نم نم

خیابونا چه سردن

دارم از اون کوچه رد میشم

که تورو توش گمت کردم ...

من هم یه چیزی ساختم😅 برای بیشعور ها😑
بازدید : 372
پنجشنبه 16 مهر 1399 زمان : 3:36

امشب باز کوه بودم

دو شب پشت هم کوفته ام کرده قشنگ

انقد خسته ام که موقع جمع کردن سفره ماستو گذاشتم تو ظرفشویی . ظرفهارو چیدم تو یخچال ( شوخی هم نمیکنم )

مهم حتما خونده بشه تا آخر

تعداد صفحات : 1

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی